یکشنبه

خنثی

امشب دوباره بعد ازمدتها چیزیم میشود. همه چیز دست به دست هم دادند که حواسم را بِرَمانند و مثل شکارچی خونخواری به جان «یاد»های فروخفته در زیر زمین های ذهنم بیندازند.«هِی هِی» این آواز ِشور و آن ناله ی سه تار هی از نوشتن منحرفم میکنند. اما امشب از آن شب هاست که باید حرفی زد باید چیزی گفت.
از یادهای فرو خفته گفتم.تازه می فهمم که انگاری هر کدامشان جان دارند ، در من زندگی می کنند و شخصیت هایی جدا از وجود من هستند. فقط نمیدانم که چرا اینها هم مثل لکاته ها به پر و پای آدم می پیچند ... احتمالا از حرکت رو به جلو و بی اختیارم در زمان هراسیده اند چرا که هر بار جلوتر رفتم بیشتر فراموششان کردم و آنها هم بیشتر خشمگین شدند... اما شاید تشبیه اینها به لکاته ظلم بی انتهایی به ایشان باشد. شاید دختران نو بالغی هستند که حسرت نوازش و شنیدن حرفی عاشقانه را با رنج گذر زمان در هم آمیخته می بینند و این عذابشان را بیشتر می کند.
کاش دستم به یکی از دخترهایی که در زندگی برایم کم وبیش مهم بودند می رسید و من هم بر خلاف دفعات قبل از احساسم با ایشان می گفتم.می گفتم که دوست دارم بنشینم و از نگاه کردن به ظرافتهای بدنشان لذت ببرم، اما همزمان هم فهمانده شود که این اغنا، این ارضای روحی ،از زیبایی وجود من سرچشمه گرفته و این من هستم که زیبایی ذهنم را به تن این جلوه ها پوشانیده ام .
در زندگی هیچ احساسی عمیقتر از «خنثی» بودن نیست. «خنثی» روی هیچ سکه ای نیست که پشتی داشته باشد.خنثی تنهاست.خنثی حسی تنها و مجرد است. بالاترین لذت ها را از پیش پا افتاده ترین چیزها به انسان هدیه می کند . خنثی فرشته ی درون فاحشه ای را بیرون می کشد و می نمایاند و خوشی حاصل از آن را بر فراز جهان می پاشد.

8 نظر:

bobcat گفت...

آقا من سگ در سگ مخالفم!خنثی بودن هیچ خوب نیس.در مورد اغا ممد خان ِ قاجار که خوب جواب نداد.

م.داریان گفت...

آخه مومن آقا محمد خان خودش خنثی بوده و غریزه ی مربوطش لاجرم خنثی بوده...! در ضمن بر فرض که همه احساساتش خنثی بوده از کجا میدونی در مورد آغا محمد خان جواب نداد؟ها؟ :)

Unknown گفت...

man inajsho dus dashtam:این ارضای روحی از زیبایی وجود من سرچشمه گرفته و این من هستم که زیبایی ذهنم را به تن این جلوه ها پوشانیده ام .
chon vagheiate vali nagoftas,rajebe adabiatesh baham harf mizanim badam day...!

neda گفت...

منم از همون قسمتی که شهریار گفت خیلی خوشم اومد و اینکه کلا خوب بود...
اما در کل خنثی بودن نه از اون نوعی که bobcat گفت , هم خوبه هم نیست...مثلا من یاد پدر خوانده میفتم یا همچین ادمایی که فوق العاده موفقن ولی خوب سنگ دل هم هستن و اینجوری هم بده هم خوبه...
ولی خنثی بودن که حوادث چه خوب و چه بد روی آدم تاثیر نذازن خیلی ایده اله ...البته به نظر شخص خودم!!!

نگار گفت...

زیبا بود لذت بردم یه جوری نوشته هات آدمو میبره تو فکر که باید دست و پا بزنی که ازش بیرون بیای. ممنون که بهم سرزدی. موفق باشی

گلادياتور گفت...

يك حس رخوت خواب آلودگي بهم دست داد
اين نوشته هارو دوست دارم
سعي مي كنم يك نگاهي هم به پستهاي ديگت بندازم
چندتارم با اجازه سيو كردم

ناشناس گفت...

خنثی بودن
رویی از سکه ی تک رو !

Unknown گفت...

agha in ghashan kho0o0o0be! yani kolli jomleye ghabele tafakor dare! bazam mikham bekho0namesh! amma hes mikonam khonsa az nazare to kamelan ye chize ghabele tarife! ke do0s daram bedo0nam chieو chon to0 in matlabe aslan tosif nashode! va ba khonsaye to0 zehne man fargh dare! paragraphe akhare matlabet kamelan natijeye jomlehaye ghablesh nis. kheyli to0lanitar az ini ke neveshtie in matlab! do0sesh daram kheylio maghzamo be fek kardan va midare! a hame bishtaram injaro do0s daram : اما همزمان هم فهمانده شود که این اغنا، این ارضای روحی ،از زیبایی وجود من سرچشمه گرفته و این من هستم که زیبایی ذهنم را به تن این جلوه ها پوشانیده ام ... va inja : خنثي بالاترین لذت ها را از پیش پا افتاده ترین چیزها به انسان هدیه می کند